غذا را كه مي‌جود

طعمي ندارد

و خنده‌ي شاد جوان‌ترها

برايش غريب و مبهم است.

سال‌ها پيش

وقتي كه نان

قساوت امروز را نداشت

بام تا شام مي‌دويد

بي‌آن‌كه در پي چيزي براي خود باشد

و ديروز

زنش را، كه عاشقش بود،

طلاق داد

بي‌آن‌كه بخواهد.