چه طعم گسي دارد
نگاه دختران آبادي!
نه بر لبهاشان شوق بوسهاي
نه در امواج گیسوانشان
آشوب صيد دلها!
چه مردان غريبي دارد اين آبادي!
مرداني كه دلهاشان
از عشق و خواهش تهياست.
مرداني تلخ و سترون
كه گرمي دست و آغوششان
دور و ناپيداست!