يك عمر درد را زيستي.
يك عمر دايهوار
اضطراب را
شير دادي
از پستان دل
و فربه كه شد،
تيغ، نخست بر تو كشيد!
كبوتران زخمي
در هر كجاي جهان
خواهران رضاعي تواند
و هيچ باري نيست
كه شانههايت را
سهمي در آن نباشد!
بگذار كه اين غربت پاییزی
در هم نوردد
فصول يكسان عمرت را
و تو
مادرانه
تيماردار تمام زخمیها باشي.