وقتي كه باد
اندوه كوههاي پير را مينوازد
در اوج،
خطي مذاب
از قلهي آتشفشانياش
تا گوشها وسينهها
كشيده ميشود
و غمنالههاي دورسالش
آبشاروار
فرو ميريزد
بر حوضچهي دلها.
شايد كه شيههي اسبي است
از پيِ مردي
آميخته با شيون كوه
يا نعرهي مردي
كه اسبش را ميجويد!