ميغرد
با دهان كف كرده
زخمي و ديوانه.
بر، كه ميخيزد،
دريا را به آشوب ميكشد.
كوهوار ميايستد.
باز، ميكوبد خود را
بر سطح آبي.
دريانوردان نهنگشكار
ميگريزند از او.
در ساحل، اما
سر بر آستان جنگل
ذوب و خاموش ميشود.