ستارهها براي تو زندهاند
و من هر روز
با دستهگلي از جنس آفتاب
بر درگاهت ايستادهام
كه تبسم ديرزادت
روزي
يخوارهها را ذوب كند
و دستان زخميمان
ميلاد با شكوه را
بيازمايند
وقتي كه ديوارها آوار ميشوند.