اين سقف پا به آوار

بي‌حضور دستانت

فرو خواهد ريخت

و طعمي پلشت

تکثیر خواهد شد

در ويرانه‌هايي كه

تواش خواستي.

 

چه بيهوده بيداري مي‌كشند

پنجره‌هاي شب گرفته!

گفتي.

و برآشفتي

كه نابخردانه

چشم از افق جاده‌ها برنمي‌گيرم.

 

آه، اگر دستي بر كوبه

بخواندم

يا نفس بادي

كه ابرها را

در دوردست

برانگيزد!