صدايت مثل بهار

سبز بود و درخشان.

پر از شكوفه بود پيراهنت.

و من

هوس‌ها و عشق خود را

با شكوفه‌ مي‌آميختم.

پر از گل‌برگ نور بود و

پرِ طاووس بي‌قراري

لاي دفتر شعرم.

 

چه آبي بود آسمان، اگر

بر صليب هوس نمي‌كشيدي

پلنگ شاعرم را

و ذره – ذره‌ی سرخي‌ام را

به دست باد نمي‌دادي!

 

اشباح وهم و ترديد

چه رازناك

كشمكش سرخ و زرد را

از هزار‌توي ابهام مي‌نمايند!

 

نتيجه هر چه باشد

آسمان آبي زيبا بود.