دروغ چرا؟
عطر تو همچنان مست ميكند
واژههاي شعرم را.
جنگل
وقتي كه همبستر تاريكي و مه است
راز چشمان تو را افشا ميكند.
چهگونه پنهان كنم كه من
هر روز
از بهشت رانده ميشوم
به جرم آنكه هر روز
در هوس ارتكاب جرمم؟
تنها نه سيب،
كه نان هم
روايت ديگري از تو دارد
و من چه محتاجم به نان .